مسیحیان و بازگشت مسیح
اندیشه بازگشت عیسی علیهالسلام یکی از باورهای جامعه مسیحیت را تشکیل میدهد. این شوق و انتظار در بخشهای قدیمیتر عهد جدید مانند رساله اول و دوم پولس به تسالونیکیان به خوبی منعکس شده است، اما در رسالههای بعدی مانند رسالههای پولس به تیموتاؤس و تیطس، همچنین رساله پطرس، به بعد اجتماعی مسیحیت توجه گشته است.
این مسأله از آنجا ناشی میشد که با گذشت زمان پی بردند که بازگشت مسیح بر خلاف تصور آنها نزدیک نیست18، هر چند اقلیتی از آنان بر این عقیده باقی ماندند که عیسی به زودی خواهد آمد و حکومت هزار ساله خود را تشکیل خواهد داد؛ حاکمیتی که به روز داوری پایان خواهد یافت. از همین رو از دیر باز گروههای کوچکی به نام هزاره گرا در مسیحیت پدید آمدند که تمام سعی و تلاش خود را صرف آمادگی برای ظهور دوباره عیسی در آخر الزمان میکنند19.
البته وجود آیاتی در انجیل این حالت انتظار را تشدید میکند و با اشاره به عدم تعیین وقت ظهور، آن را ناگهانی معرفی میکند.
به عنوان مثال در انجیل متّا از زبان عیسی علیهالسلام این گونه نقل شده است که: شما نمیتوانید زمان و موقع آمدن مرا بدانید؛ زیرا این فقط در ید قدرت خداست. هیچ بشری از آن لحظه «زمان ظهور» آگاهی ندارد؛ حتی فرشتگان، تنها خدا آگاه است.20»
یا آن که در انجیل لوقا این چنین آمده است: «مسیح میگوید: همیشه آماده باشید، زیرا که من زمانی میآیم که شما گمان نمیبرید.21»
روشن نگه داشتن چراغ انتظار در لابهلای انجیل به چشم میخورد، مثلا در انجیل آمده است: «کمرهای خود را بسته و چراغهای خود را افروخته بدارید. باید مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را میکشند که چه وقت از عروسی مراجعت کند. تا هر وقت آید و در را بکوبد، بیدرنگ برای او باز کنند.
خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید ایشان را بیدار یابد. پس شما نیز مستعد باشید، زیرا در ساعتی که شما گمان نمیبرید، پسر انسان میآید.22»
مسیحیت ضمن تأکید بر غیر منتظره بودن بازگشت عیسی، هدف از این بازگشت را ایجاد حکومتی الهی در راستای حکومت الهی آسمانها ارزیابی میکند23.
علاوه بر این ظهور مسیح را یگانه راه حل برای ادامه حیات و زندگانی بر میشمرد24. عیسی را منجی انسانها و پادشاه پادشاهان معرفی میکند25. وی بر اساس سخنان دانیال نبی سیستم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، تربیتی و مذهبی جهان را عوض خواهد کرد و جهانی بر مبنای راه و روش خدا بنا میکند26.
مسیحیان همچنین برای ظهور حضرت عیسی بن مریم علاماتی قائل میباشند: «عنقریب بعد از آن آزمایش سخت، روزگاران خورشید تیره و تار میگردد و ماه نور خود را از دست خواهد داد و ستارگان افول خواهند کرد و قدرتهای آسمانی نیز به لرزه در خواهند آمد و سپس آثار و علائم ظهور آن مرد آسمانی اشکار خواهد شد و سپس تمامی قبائل زمین نگران و غمگین میگردند و آنگاه عیسی از ابرهای آسمان با جلال و شکوه و قدرت فرو خواهد آمد.27»
در انجیل مرقس نیز ضمن تاکید بر مضامین گذشته، به جمعآوری یاران توسط مسیح اشاره شده است: «سپس عیسی با شکوه و جلال و قدرت خواهد آمد و فرشتگان تحت امر خود را به اطراف و اکناف عالم روانه خواهد کرد و منتخبان خود را از چهار گوشه جهان از بالاترین نقطه آسمان تا پایینترین نقطه زمین جمع خواهد کرد.28»
روایات اسلامی نیز بر آمدن حضرت مسیح علیهالسلام صحه میگذارند. از جمله آن که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «وَالَّذی نَفْسی بِیَدِهِ لَیُوشَکَنَّ اَنْ یُنَزَّلَ فیکُمُ ابْنُ مَرْیَمَ حَکَما عَدْلاً وَ اِماما مُقْسِطا؛ سوگند به آن که جانم به دست او است به طور یقین عیسی بن مریم به عنوان داوری عادل و پیشوایی دادگر در میان شما فرود خواهد آمد.29»
همچنین مفسران در تفسیر آیه 159 سوره نساء آن رابا بازگشت حضرت مسیح در آخر الزمان مرتبط میدانند و این آیه را در همین رابطه ارزیابی میکنند30. به هر حال مسأله فرود آمدن مسیح علیهالسلام و بازگشت وی در آخرالزمان از نقاط مشترک اندیشه انتظار نزد مسلمانان و مسیحیان است.
البته اسلام در این رابطه منجی موعود را مهدی علیهالسلام معرفی نموده، او را پیشوای آخرالزمان معرفی میکند: «کَیْفَ بِکُمْ (اَنْتُمْ) اِذا نَزَلَ عیسَی بْنُ مَرْیَمَ فیکُمْ وَ اِمامُکُمْ مِنْکُمْ؛ چگونه خواهید بود، آنگاه که عیسی بن مریم در میان شما فرود آید و پیشوای شما از خود شما باشد.31» یا آنکه در روایتی دیگر از قول امام باقر علیهالسلام نقل شده است: «یَنْزِلُ قَبْلَ یَوْمِ الْقِیامَةِ اِلَی الدُّنْیا فَلا یَبْقی اَهْلُ مِلَّةِ یَهُودیٍّ وَ لا نَصْرانیٍّ اِلاّ آمَنَ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ وَ یُصَلّی خَلْفَ الْمَهْدیِّ؛ پیش از قیامت، [عیسی] به دنیا فرود میآید و هیچ کس از ملت یهود و مسیحی نمیماند مگر آنکه پیش از مرگ به او ایمان آورد و [آن حضرت[ پشت سر مهدی علیهالسلام نماز میگذارد.32»
بیگمان بر هر پژوهشگر آگاه روشن است که روایات اسلامی و اعتقادات مسیحی در رابطه با ظهور از نزدیکی فراوانی برخوردار میباشند. مقایسه خبرهای رسیده از روایات اسلامی در رابطه با پیشرفت غیر قابل تصور علوم در زمان ظهور33؛ ایجاد رفاه اجتماعی34؛ علائم ظهور35 و دیگر موارد، با آنچه آمد به روشنی این مدعا را ثابت میکند.
این مسأله به خودی خود میتواند زمینههای گفت وگو و هماندیشی بین انتظار اسلامی و مسیحی را فراهم آورد. ناگفته نماند که حتی در برخی از انجیلهای مورد پذیرش گروهی از پروتستانها، به روشنی از ظهور نجات دهندهای صحبت به میان میآید که از فرزندان پیامبر عربی است: «مسیح در وصایای خود به شمعون پطرس میفرماید: ای شمعون! خدای من فرمود، تو را وصیت میکنم به سید انبیا که بزرگ فرزندان آدم و پیغمبران امی عربی است. او بیاید، ساعتی که فرج قوی گردد و نبوت بسیار شود و مانند سیل جهان را پر کند.36»
بازگشت مسیح از زاویهای دیگر
همان گونه که پیش از این گذشت هزاره گرایی در میان مسیحیت همواره وجود داشته است. این اندیشه اگر چه در طول تاریخ دارای اوج و افولهای بسیار بوده است اما همینک با گذر از قرن بیستم و ورود به قرن بیست و یکم امیدهای تازهای را پدید آورده است.
با نگاهی به پایگاههای اینترنتی و حجم گسترده اطلاعات آنها، شور انتظار به راحتی قابل لمس است37. این مسأله به تنهایی خطر خیز نیست، اما اگر این مطلب را به علاوه وقوع انقلاب اسلامی، ادعای زمینه سازی ظهور ـ که به وسیله برخی روایات نیز تأیید میشود 38ـ، نگاه جهان شمول اسلام،39 جذابیتهای ذاتی شیعه و محتوای غنی آن در نظر بگیریم، مسأله پیچیدهتر خواهد شد.
حال اگر به آنچه گذشت تمامیتطلبی غرب، نظریه جهانی سازی، اندیشه پایان تاریخ فکویاما و جنگ تمدنها را بیافزائیم خواهیم دید، اندیشه انتظار یکی از میادین چالش خیز بین جهان اسلام به ویژه ایران و دنیای غرب است. ساخت فیلمهای روز استقلال، آرماگدون و ماتریکس در پایان دهه نود و نوشته آداموس در دهه هشتاد نمادی از همین تقابل است. تقابلی که با گذشت زمان روز به روز جدیتر میشود.
منتظران هارمجدون (آرماگدون)
یکی از مواردی که همواره در اندیشه انتظار مسیحیت و اسلام به عنوان چالش مطرح میگشته است، نبرد آخر الزمان است. با نگاهی به تاریخ اروپا و آمریکا میبینیم که در مقاطعی حساس رهبران آنان با اشاراتی کوتاه و بسیار مبهم مطالبی را بیان میداشتند که حکایتگر اندیشههای درونی حاکم بر آنها بوده است.
ناپلئون وقتی به دشت جرزال میان جلیله و سامریه ـ حوالی کرانه غربی رود اردن ـ رسید، گفت: «این میدان بزرگترین نبرد جهان است.40» وی این مطلب را بر اساس آموزههای انجیلی ابراز داشت. اما به نظر نمیرسد هیچ پژوهشگر مسلمانی این گفتار وی را ـ که در تاریخ ثبت شده است ـ مورد توجه، تجزیه و تحلیل قرار داده باشد.
بیش از صد سال بعد هنگامی که فرانسه توانست با سوء استفاده از ضعف امپراطوری عثمانی، سوریه و لبنان را به دست آورد، ژنرال گورو فرمانده فرانسوی و فاتح دمشق در حالی که پای خود را با تنفر و تکبر تمام بر مزار صلاح الدین ایوبی گذاشته بود اظهار داشت: «هان ای صلاح الدین ما بازگشتیم.»
این رفتار متفرعنانه مخصوص این فرمانده فرانسوی نبود. آلن بی، ژنرال انگلیسی نیز که خود در جنگی دیگر در زمان جنگ جهانی اول در هارمجدون پیروزی ارزشمندی را به دست آورده بود، هنگام ورود به قدس سرمست از پیروزی خویش در برابر کنیسه قیامت ابراز داشت: «امروز جنگهای صلیبی به پایان رسید.» این حادثه برای یهودیان از چنان اهمیتی برخوردار بود که اسرائیل زانگوئیل آن را «جنگ هشتم صلیبی» نامید41.
در ادامه، خط سیر این اندیشه را در رفتار جنگ جویانه آیزنهاور رئیس جمهور جمهوریخواه آمریکا در دهه پنجاه پی میگیریم. وی اعلام کرد: «بزرگترین جنگی که در پیش داریم جنگی است برای تسخیر افکار انسانها.42» اما وی ابراز نداشت که سخن وی در واقع روشی برای تحقق نظریه حمبس برونهام در کتاب مبارزه برای جهان است که نوشته بود: «هدف ما ایجاد دولت جهانی آمریکایی است، به گونهای که با دول جهان به رقابت برخیزد.43»
در پی این طرز تفکر تند و مهار گسیخته در دهه هشتاد با جنگ ستارگان ریگان، تفکر مذهبی وی در رابطه با مشیت الهی، جنگ برای نابودی دشمنان خدا و حکومت هزار ساله مسیح44 روبرو میگردیم. پس از ریگان بوش ـ پدر ـ با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نظریه نظم نوین جهانی را مطرح میسازد و فرزندش پس از حوادث یازده سپتامبر بار دیگر با نبش قبر اندیشهها و انگیزههای مدفون مذهبی سخن از جنگهای صلیبی را به میان میآورد و کشورهای ایران، عراق و کره شمالی را محور شرارت مینامد.
نگاه تفوق جویانه و نامدارای غرب نسبت به مسلمانان با فراز و نشیبهای مصلحتی در طول چند قرن اخیر به خوبی روشن است. حال این پرسش مطرح میشود که آیا همه این اظهار نظرها اتفاقی است؟ و از نگرش لیبرالیستی غرب ناشی میشود یا برآیندی است از ناگفتههای ذهنی و عقیدتی غربیان که با بیانهای گوناگون ابراز میشود؟ از سوی دیگر آیا این نگاه خصمانه در اندیشه انتظار منجی آخرالزمان نیز ردپایی از خود برجا گذاشته است یا خیر؟
گریس هال سل در جستجوی پاسخ برای این پرسشها کتاب «تدارک جنگ بزرگ» را به رشته تحریر در آورده است. این نویسنده مسیحی آمریکایی به ریشه یابی دشمنیهای غرب پرداخته، با دلایل گوناگون و مستند این نظریه را اثبات میکند که برخی موضعگیریها و رفتارهای خصمانه یا دوستانه برخی از سردمداران کشورهای قدرتمند مسیحی ناشی از یک عامل عقیدتی است.
عاملی که از سوی حرکتهای راست افراطی مسیحی به شدت در جامعه مسیحی تبلیغ میگردد و تا کنون با اقبال خوبی روبه رو بوده است. این عامل چیزی جز«آخرالزمان» نیست. نبردی که در دره مجدون رخ خواهد داد.
بر اساس این روایت عهد عتیق پیکاری بزرگ بین ارتش دویست میلیونی شرق از سویی و از سوی دیگر ارتش یهودی ـ مسیحی به وقوع خواهد پیوست. نبرد هارمجدون همزمان با بازگشت مسیح روی خواهد داد و بر اساس تاویلهای گروهی از کشیشان پروتستان در این جنگ از سلاحهای هستهای استفاده خواهد شد.45 «ای پسر انسان نظر خود را بر جوج که از زمین مأجوج و رئیس روش و ماشک و توبال است، بدار و بر او نبوت نما و بگو خداوند «یَهُوَه» چنین میفرماید: اینک من ای جوج رئیس روش و ماشک و تو بال بر ضد تو هستم. و تو را برگردانیده قلاب خود بر چانهات میگذارم و تو را با تمامی لشکرت بیرون میآورم.
اسبان و سواران که جمیع ایشان با اسلحه تمام آراسته جمعیت عظیمی با سپرها و مجنّها و همگی اینها شمشیر به دست گرفته، فارس و کوش و فوط با ایشان و جمیع ایشان با سپر و خود، جومَرو تمامی افواجش و خاندان توجَرمَه از اطراف شمال با تمامی افواجش و قومهای بسیاری همراه تو. پس مستعد شو و تو و تمامی جمعیت که نزد تو جمع شدهاند.
خویشتن را مهیا سازید و تو مستحفظ ایشان باش، بعد از روزهای بسیار از تو تفقد خواهد شد و در سالهای آخر به زمینی که از شمشیر استرداد شده است خواهی آمد که از میان قومهای بسیار بر کوههای اسرائیل که به خرابههای دائمی تسلیم شده بود، جمع شده است و آن از میان قومها بیرون آورده شده و تمامی اهلش به امنیت ساکن میباشند.46»
علاوه بر این آیات که به چگونگی تشکیل سپاهیان مهاجم و پایان خوش جنگ میپردازد، برخی دیگر جنبههای دهشتبار نبرد را روشن میسازند:«خداوند یهوه میگوید در آن روز یعنی در روزی که جوج به زمین اسرائیل بر میآید همانا حدت خشم من به بینیم خواهد برآمد ... هر آینه در آن روز تزلزل عظیمی در زمین اسرائیل خواهد شد، و ماهیان دریا و مرغان هوا و حیوانات صحرا و همه حشراتی که بر زمین میخزند و همه مردمانی که بر روی جهانند، به حضور من خواهند لرزید و کوهها سرنگون خواهد شد و صخرهها خواهد افتاد و جمیع حصارهای زمین منهدم خواهد گردید.47»
در کتاب زکریای نبی به چگونگی کشته شدن جنگاوران مهاجم اشاره میشود: «گوشت ایشان در حالتی که بر پایهای خود ایستادهاند، کاهیده خواهد شد و چشمانشان در حدقه گداخته خواهد گردید و زبان ایشان در دهانشان کاهیده خواهد شد.48»
شدت حادثه و تعداد کشتگان در این نبرد عظیم آن چنان زیاد است که در مکاشفه یوحنااز آن به عنوان ضیافت خداوند برای پرندگان یاد میشود: «و دیدم فرشتهای را در آفتاب ایستاده که به آواز بلند تمامی مرغانی را که در آسمان پرواز میکنند ندا کرده میگوید: بیایید و به جهت ضیافت عظیم خدا فراهم شوید، تا بخورید گوشت پادشاهان و گوشت سپه سالاران و گوشت جباران و گوشت اسبان و سواران آنها و گوشت همگان را چه آزاد، چه غلام و چه صغیر و چه کبیر.49»
این روایات عهد عتیق و انجیل شباهت بسیاری با واقعه و نبرد قرقیسیا50 در روایات شیعی دارد. برای مثال به روایتی که از امام صادق علیهالسلام در همین رابطه نقل شده است توجه نمایید:«اِنَّ لِلّهِ مائِدَةً بِقِرْقیسیاءَ یَطَّلِعُ مُطَّلِعٌ مِنَ السَّماءِ فَیُنادی یا طَیْرَ السَّماءِ وَ یا سِباعَ الاَْرْضِ هَلُمُّوا اِلَی الشَّبَعِ مِنْ لُحُومِ الْجَبّارینَ؛51 همانا برای خداوند در قرقیسیا سفرهای است که سروش آسمانی [از آن] خبر میدهد، پس ندا میدهد ای پرندگان آسمانی و ای درندگان زمین برای سیر گشتن از گوشت ستمکاران شتاب کنید.»
امام باقر علیهالسلام نیز ضمن تاکید بر شدت واقعه میفرمایند:«همانا واقعه برای فرزندان عباس و مروانی در قرقیسیا روی خواهد داد که نوجوان را پیر میکند و خداوند هر گونه یاری رااز آنان دریغ داشته، به پرندگان آسمان و درندگان زمین الهام میکند تا از گوشت ستمگران سیر شوند.52»
بر اساس تحلیلهای معتقدان نبرد آخرالزمان 32 جمعیت جهان طی وقایع و حوادث ظهور از بین خواهند رفت: «خداوند میگوید که در تمامی زمین دو حصه منقطع شده خواهند مرد و حصه سوم در آن باقی خواهند ماند و حصه سوم رااز میان آتش خواهم گذرانید و ایشان را مثل قال گذاشتن نقره قال خواهم گذاشت و مثل مصفا ساختن طلا ایشان را مصفا خواهم نمود و اسم مرا خواهند خواند و من ایشان را اجابت نموده، خواهم گفت: ایشان قوم من هستند و ایشان خواهند گفت که یهوه خدای ما میباشد.53» این نگاه نیز با روایات اسلامی مطابقت دارد، چرا که از امیرمؤمنان در اینباره نقل شده است که «لا یَخْرُجُ الْمَهْدِیُّ حَتّی یُقْتَلَ ثُلْثٌ وَ یَمُوتَ ثُلْثٌ وَ یَبْقی ثُلْثٌ؛ مهدی زمانی خروج خواهد نمود که31 مردمان کشته شوند، 31 بمیرند، 31 باقی مانند.54» مجموع روایات توراتی و انجیلی دستاویزی قابل اعتنا به دست هزاره گرایان مسیحی و پیروان تندرو مشیت الهی داده است.
البته شایان توجه است که پیروان این نظریه حتی به متحدان یهودی خود نیز رحم نمیکنند و ضمن آن که معتقدند میلیونها نفر از یهودیان در این جنگ کشته میشوند؛ آینده عده باقی مانده را چنین ترسیم میکنند:«پس از نبرد هارمجدون، تنها صد و چهل هزار نفر یهودی زنده خواهند ماند؛ و همه آنان چه مرد، چه کودک، در برابر مسیح سجده خواهند کرد و به عنوان مسیحیان نو آیین، خود به تبلیغ کلام مسیح خواهند پرداخت.55»
با وجود اصرار معتقدان به نبرد آخرالزمان بر واژه «هارمجدون»، این کلمه تنها یک بار در انجیل مطرح شده است56، اما با این حال این تفسیر جنگ طلبانه در جوامع مسیحی به شدت بازتاب مییابد، به گونهای که در سال 1985 م. این گونه تفسیرها ـ که در قالب برنامههای تلویزیونی ارائه میشد ـ تنها در آمریکا حدود شصت میلیون مخاطب رابه خود جذب نموده بود.
همچنین فروش کتاب «مرحوم سیار، بزرگ زمین» که در همین رابطه نوشته شده بود به مرز هجده میلیون نسخه رسید و در سراسر دهه هفتاد پر فروشترین کتاب پس از انجیل به شمار میرفت57.
هم اکنون امریکاییان به بیش از هزار و چهارصد ایستگاه رادیویی که برنامههای مذهبی پخش میکنند گوش فرا میدهند58 و هشتاد هزار کشیش بنیاد گرای پروتستان روزانه از چهارصد ایستگاه رادیویی به تبلیغ مرام و مکتب خویش میپردازند. از این تعداد اکثریت آنها را هواخواهان مشیت الهی (نبرد پیروزمند مسیحیان در آخرالزمان) تشکیل میدهند59.
این مبلغان جنگ که بیشتر درباره حمایت خداوند از مسیحیان و عظمت و آینده درخشان ایشان سخن میگویند، با استفاده از شبکههای تلویزیونی خویش هم اکنون حدود شصت کشور را تحت پوشش برنامههای خود قرار دادهاند.
قابل ذکر است که یکی از ایستگاههای تلویزیونی مروّج این نوع دیدگاه در جنوب لبنان حضور فعال دارد. یکی دیگر از فعالیتهای در خور توجه این گروه، تربیت یکصد هزار کشیش متعصب و مدافع مسیحیت جنگ طلب میباشد، که عمده فعالیت خود را در آمریکا متمرکز نمودهاند. جالب است بدانیم مفسران و تئوری پردازان این نظریه تا پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی واژه گانی همچون روش، ماشک، توبال، فارس، جومرو توجرمه راـ که به زعم اینان حریفان اصلی نبرد مجدون را تشکیل میدهند ـ به ترتیب بر روسیه، مسکو، توبولسک «یکی از شهرهای شوروی سابق»، ایران، شمال آفریقا یا کشورهای اروپای شرقی و قزاقهای جنوب روسیه تطبیق میکردند.
این گروه نسبتا قدرتمند با توجه به اعتقادات خویش، صلح یا سازش خاورمیانه را برخلاف مشیت الهی ارزیابی میکنند و ضمن آن که روابط خویش را با دولت اسرائیل مستحکم میسازند، تشکیل رژیم صهیونیستی را مقدمه ظهور مسیح ارزیابی میکنند.
جری فاول که یکی از کشیشان معروف و از رهبران این گروههای افراطی میباشد، درباره روند صلح خاورمیانه و پیمان کمپ دیوید میگوید: «به رغم انتظارهای خوش بینانه و دور از واقع بینی دولت ما، این قرارداد پیمان پایداری نخواهد بود. ما از صمیم قلب برای صلح در اورشلیم دعا میکنیم. ما به یقین بالاترین احترامها را برای نخست وزیر اسرائیل و ریاست جمهوری مصر قایل هستیم، این دو نفر مردان بزرگی هستند و در این هیچ تردیدی نیست... اما هم شما، هم من میدانیم تا روزی که خداوندگار ما عیسی مسیح بر روی تخت داوود در اورشلیم (قدس) جلوس نکند، صلحی در خاورمیانه برقرار نخواهد شد.60»
با تأسف بایستی اظهار داشت این دیدگاه افراطی تنها به پژوهشگران راست مسیحی و برخی کشیشان محدود نمیشود، بلکه رسوبات این طرز تلقی در یکی از مهمترین نظریات سیاسی ـ راهبردی، یعنی نظریه جنگ تمدنها و در پیوند با اهداف دراز مدت قدرتهای بزرگ به خوبی قابل مشاهده است.
نظریه جنگ تمدنها که استخوان بندی سیاست خارجی و دفاعی آمریکا را شکل داده است در رابطه با آینده جوامع بشری به ویژه دو تمدن اسلام و غرب، نگاهی نزدیک به مشیت طلبان مسیحی داشته، ابراز میدارد: «تقابل اصلی جوامع بشری برخورد فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی است.61»
پایان سخن
از مجموع مطالب گذشته میتوان این حقیقت را دریافت که بحث انتظار بین مثلث اسلام، مسیحیت و یهودیت و به عبارتی ادیان ابراهیمی به صورت جدی مطرح است و در این میان از آنجا که هویت شیعه در پیوند با مفهوم انتظار قوام مییابد و انقلاب اسلامی نیز داعیه دار همین بینش میباشد، میتوان با قاطعیت اظهار داشت که بار انتظار بیش از دیگر مذاهب بر دوش شیعه دوازده امامی است.
از سوی دیگر برداشت سیاسی قدرت مدارانه صهیونیستها از مفهوم انتظار مسیحا و مسیحیان از بازگشت عیسی علیهالسلام نقطهای پرتنش را به وجود میآورد. در عین حال اندیشه انتظار موعود در شیعه با توجه به غنای محتوایی و گیرایی آن فرصتی طلایی را در آغاز هزاره سوم به دست آورده است. استفاده هدفدار و روشمندانه از این فرصتها میتواند راه را بر اندیشههای رقیب بسته یا دست کم آنان را بیرقیب نگذارد.
در برابر، بیتوجهی و ناکارآمدی برنامهها با توجه به شرایط موجود ضمن آن که راه نفوذ و هجوم را برای اندیشههای دیگر باز خواهد گذاشت، نتیجهای جز نبرد انتظارها و پیرو آن جنگ منتظران در پی نخواهد داشت.
پاورقیها:
17 ـ جهت اطلاع بیشتر در رابطه با تفاوت صهیونیسم توراتی و صهیونیسم سیاسی ر.ک: گارودی، روژه، پرونده اسرائیل و صهیونیسم سیاسی، ص5 به بعد.
13 ـ زبور داوود، باب 37: نک به مجموع آیات 9، 18، 28، 29.
14 ـ اشعیا، باب 11: 1 ـ 9.
10 ـ دانیال نبی، باب دوم، آیه 44؛ در برخی ترجمهها نامی از قوم بنی اسرائیل برده نشده است.
12 ـ ایوب، باب 8 : 7.
18 ـ آشنایی با ادیان بزرگ، ص170.
1 ـ جهت اطلاع از موضوع فوق نک: موحدیان، علی، گونهشناسی اندیشه موعود در ادیان مختلف، مجله هفت آسمان، ش 12 و 13.
11 ـ کتاب اشعیا، باب 9 : 6 ـ 8.
15 ـ صفنیا، باب 3 : 8 ـ 9.
16 ـ توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، ص102.
19 ـ جهت اطلاع ر.ک: توفیقی، حسین، هزاره گرایی در فلسفه تاریخ مسیحیت، مجله موعود، شماره17، ص14 ـ 20.
27 ـ انجیل متا، باب 24: 29 ـ 30.
2 ـ همشهری، ویژه نامه میلاد مهدی علیهالسلام ، 26/10/74؛ آرمان شهر در ادیان، محمد علی بزنونی، پگاه، شماره 24، ص2.
25 ـ مکاشفه، باب17:14 و باب19:16.
28 ـ مرقس، باب 13: 24 ـ 27.
21 ـ لوقا، باب12:40.
29 ـ کورانی العاملی ،علی، عصر ظهور، ص 341، به نقل از ابن حماد، الفتن (خطی)، ص 162.
20 ـ انجیل متا، باب 24:36.
23 ـ انجیل متا، باب 6: 10.
26 ـ دانیال، باب2 :44 ـ 45.
24 ـ همان، باب24:2.
22 ـ لوقا، باب12 : 35 ـ 40.
39 ـ الاسلام یعلوا ولا یعلی علیه؛ پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله وسایل الشیعه، ج26، ص14.
30 ـ نک: مجمع البیان، ج3، ص212؛ نمونه، ج4، ص204؛ المیزان (عربی)، ج5، ص143؛ همچنین در رابطه با آیات عروج و تصلیب عیسی علیهالسلام نک:آل عمران/55؛ نساء/157 ـ 158.
35 ـ نک: میزان الحکمه، ج1، ص177 به بعد.
38 ـ نک: عصر ظهور، علی کورانی، ص299 به بعد.
34 ـ بحار الانوار، ج51، ص868.
37 ـ جهت اطلاع بیشتر نک: سید احمد رضا یکانی فرد، آخرالزمان، منجی گرایی در اینترنت، مجله موعود، ش31، ص64 به بعد.
3 ـ مصلح جهانی، سید هادی خسروشاهی، ص 60.
33 ـ حدیث از امام صادق علیهالسلام ، بحار الانوار، ج52، ص336.
31 ـ نبی اسلام صلیاللهعلیهوآله ، بحار الانوار، ج 14، ص 344؛ همچنین نک: صحیح بخاری، ج 4، ص 143 و صحیح مسلم، ج 1، ص 94
32 ـ بحار الانوار، ج 14، ص 349.
36 ـ همشهری، 26/10/74، به نقل از مصلح جهانی؛ نقل از (آرمان شهر در ادیان)، بزنونی، محمد علی، پگاه، ش24، ص2.
41 ـ نک: نقد و نگرشی بر تلمود، ظفر الاسلام خان، ترجمه محمد رضا رحمتی، ص71.
45 ـ جهت اطلاع بیشتر در مورد چگونگی تاویلها نک: همان.
46 ـ عهد عتیق، حزقیال نبی، باب38، آیات2 ـ 8.
49 ـ مکاشفه یوحنا، باب19:17 ـ 18.
47 ـ همان، باب 38، آیات 18 ـ 20.
43 ـ همان.
40 ـ تدارک جنگ بزرگ، گریسهال سل، ترجمه خسرو اسدی، ص50.
4 ـ همان.
44 ـ هال سل، گریس، تدارک جنگ بزرگ، ترجمه خسرو اسدی، ص74.
42 ـ رزاقی، احمد، تبلیغات دینی، صص 20 و 21.
48 ـ کتاب زکریا، باب 14، آیه 12.
59 ـ تدارک جنگ بزرگ، ص26.
5 ـ ر.ک: اوپانیشاد، ص737.
58 ـ جهت اطلاع از نقد این گونه برنامهها نک: زندگی در عیش، مردن در خوشی ،نیل پُستمَن، ترجمه صادق طباطبایی، فصل هفتم، ص219 به بعد.
51 ـ النعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، ص 278، ح 63.
55 ـ تدارک جنگ بزرگ، ص54.
50 ـ بحارالانوار، ج52، ص246.
53 ـ زکریا، باب13: 8 ـ 9.
57 ـ تدارک جنگ بزرگ، ص19.
52 ـ همان، ص 303، ح 12.
54 ـ میزان الحکمه، ج1، ص85، به نقل از کنزالعمال.
56 ـ مکاشفه یوحنا، باب 16: 16.
61 ـ هویت، ص26؛ نفوذ و استحاله، ص27.
6 ـ آشنایی با ادیان بزرگ جهان، حسین توفیقی، ص66.
60 ـ همان، ص59، با اندکی تصرف.
7 ـ جاماسب نامه، ص121، به نقل از آرمان شهر در ادیان، پگاه حوزه، ش 24.
8 ـ مصلح جهانی، ص 59.
9 ـ رضایی، عبدالعظیم، تاریخ ادیان جهان، ج1، چ دوم، تهران: انتشارات علمی، 1380، ص526.
..............................................................................................
منبع:نشریه مبلغان ، شماره 34